آن شب در منزل آقای فرش باف عده بسیاری از معتمدان بازار مهمان بودند و جلسه ی غدیریه برگزار شده بود . برخی از دوستان نیز در آنجا حضور داشتند.
کنار من آقایی نشسته بود که میگفت طلا فروش است و از اول مجلس اصل ولایت فقیه را نقد میکرد و میگفت : ما انقلاب کردیم که فردی حاکمیت خود را اعمال نکند . حالا چگونه بپذیریم که خودمان آنرا ایجاد کنیم اگر بنا باشد ولایت مرجعی بر ما حاکم شود چرا فقط آقای خمینی باشد؟ مگر دیگران از او کم ترند ؟ اصولا با این اصل مخالفم
گفتم برای روشن شدن ذهن خودم از شما سوالاتی از جنابعالی بپرسم ؟
کمی مکث کرد و گفت : بفرمایید ! باید به سوالات شما جوانان پاسخ داده شود تا مرتکب اشتباه نشوید
گفتم سوال اول : اصولا حکومت و ولایت فقیه از آن کیست ؟
کمی فکر کرد و گفت : در حال حاضر ولایت حق آقا اما زمان عج است
گفتم : درست است و چه کسی این حق را به ایشان داده است
گفت : خدا
گفتم : چون این حق را خدا یه ایشان داده است پس هر چه بگویند باید اطاعت کنیم مثلا چگونه کشور را اداره کنیم چطور معامله کنیم چگونه وظایف عبادی خود را انجام دهیم چگونه ارتش را اداره کنیم چگونه با دیگر کشور ها ارتباط برقرار کنیم و . آیا موضوعی هست که بگوییم این دیگر در اختیار ما هست و آقا نمیتوانند در این مورد دخالت کنند ؟
گفت : نه خدا نکند ! کسی حق چنین اظهار نظری را ندارد . هر چه ایشان بگوید آن کار باید انجام بگیرد .ایشان ولی خدا بر روی زمین است.
گفتم : پس تا این جا اختلاف نظری نداریم
گفت : نمیتوانیم داشته باشیم
گفتم سوال بعدی : آیا این حق مطلق امام زمان عج فقط در زمان حضورشان نافذ است یا در زمان غیبتشان هم نافذ است ؟
باز کمی فکر کرد و گفت : هم در زمان غیبت و هم در زمان حضور در هر زمانی امام زمان ولی مطلق است .
گفتم : پس با این فرمایش شما نتیجه میگیریمک که ولایت مطلق چه در زمان غیبت و چه در زمان حضور از آن امام معصوم ع است و بدون نظر ایشان هر کاری عبث و خلاف خواهد بود
گفت : درست است و الان که دسترسی به ایشان مقدور نیست ما هر چه انجام دهیم نمیدانیم مورد نظر ایشان هست یا نه ؟
گفتم : اگر فرمایش شما را قبول کنیم چطور میفهمیم حتی اعمال عبادی مثل نماز و روزه و خمس و زکات صحیح و مورد نظر ایشان هست یا نیست ؟
گفت : در مورد مسائل عبادی علما حکم می کنند و آنها نمایندگان امام ع هستند
گفتم : ببخشید بنده عرض میکنم این کار یعنی نمایندگی امام در علما یک مسئله ی ساختگی است و صحت ندارد چه می فرمایید ؟
با نگاه سرزنش آمیزی به من نگاه کرد و گفت : من نمیدانم ولی اصولا نباید دیدگاه شما درست باشد . صبر کن از آقای پشم باف بپرسم تا جواب شما را بدهد .با صدای بلند که همه ی اهل مجلس متوجه اش شدند از آقای پشم باف سوال مرا پرسید.
آقای پشم باف در جواب گفت : این نمایندگی بر اساس فرمان شخص امام عج است که فرمود : «اگر به من دسترسی نداشتید در موضوعات به کسانی که روایت کننده ی احادیث ما هستند و شخصی پاک و سالم خدا ترس و مخالف نفس و تابع امر پروردگار هستند رجوع کنید » بر اساس این فرمایش مراجع انتخاب میشوند و عمل به فتوای آنها مثل عمل به روش امام ع است .
آقای طلا فروش برگشت و با صدای بلند به بنده گفت : عزیزم این هم جواب شما! کافی است ؟
بعد از این بحث سکوت کامل در جلسه حکم فرما شد. همه متوجه بحث بین ما شده بودند و منتظر ادامه ی آن بودند .
در جواب گفتم : اگر این نظریه را قابل قبول کنیم که بر اساس حدیث شریفی از ایشان مراجع از بین علما انتخاب میشوند و این انتخاب معمولا از بین کارشناسان حوزه که عموما از هم ترازان علمی مراجع هستند انجام می گیرد تا در امور عبادی به بنده و جناب عالی روشی بدهند که موافق نظر امام عج باشد آیا این نمایندگی عام فقط در مسائل عبادی است ؟ آیا در حدیثی که آقای پشم باف از امام عج نقل کردند قید مسائل عبادی داشت ؟ یا اشاره به تمام حوادثی دارد که وجود دارد؟ پس قبول دارید که به هر موضوع که در آینده اطلاق میشود؟
او داشت فکر میکرد ودوباره تکرار کردم : قبول دارید ؟
آقای پشم باف گفت : ایشان یکی از متدینین بازار هستند چرا قبول ندارند ؟ چرا تکرار میکنید ؟
آقای طلافروش گفت : بحث ما در مورد ولایت فقیه بود ایشان حق دارند از من نظر بگیرند . ایشان مثلا میخواست سوالاتی از بنده بکند ولی معلوم شد که میخواهند بنده را با موضوع آشنا کنند. پاسخ می دهم. با این روایت باید قبول داشته باشیم که در همه ی مسائل باید تابع حضرت ولی عصر عج باشیم ولی چگونه ؟
گفتم : اگر قبول داشته باشیم که تمام امور باید مطابق نظر ایشان باشد باید به دنبال راهکار باشیم که عقل حکم میکند و شرع نیز آن را تایید میکند . عمل به نظر فقها در مسائل عبادی برای جامعه ایجاد مشکل نمیکند و هر کس میتواند از مراجع تقلیدی تبعیت کرده و بر اساس فتوای او عمل نماید ولی در مدیریت جامعه این امر به دلیل اختلاف نظر فقها باعث به وجود آمدن هرج و مرج در اجتماع شود و باید در مدیریت جامعه حکم واحدی جریان پیدا کند تا امور جامعه نیز موافق نظر آن بزرگوار انجام شود . ولایت فقیه در قانون اساسی یعنی نمایندگی امام زمان عج در اداره امور جامعه. ولی فقیه با استفاده از ابزار های اجتماعی امروزی مثل مجلس خبرگان شورای نگهبان و قوای سه گانه جامعه را اداره میکند و بر این اساس است که در جای جای تعیین تکلیف قانون اساسی نکته ی مهم و حاکم این است که هر قانون و تصمیمی که در نظام جمهوری اسلامی بر خلاف شرع گرفته شود باطل است . نقطه ی پرگار نظام هدایت ولی فقیه است . مجلس خبرگان یعنی جمعی از علما که در مرتبه ی تشخیص فرمایش امام عصر عج قرار گرفته اند ولی فقیه را کشف میکنند تا جامعه بدون سرپرست مجاز که به صورت عام از طرف امام عج است نماند برگزاری همه پرسی به این معنا نیست که ما مردم ایران تصویب میکنیم که ولی فقیه این قدرت را داشته باشد یا نداشته باشد بلکه این قدرت از طرف صاحب قدرت امام زمان به ولی فقیه واگذار شده است. ما چون در زمان غیبت هستیم و ایشان خودشان حضور مدیریتی در جامعه ندارند ناچاریم مطالب و موضوعات ابتلایی جامعه را دسته بندی کنیم و وظایف و مسئولیت مدیران تراز اول جامعه را تعیین کنیم تا خلط مسئولیت نشود و اسمش را میگذاریم قانون اساسی
حرفم که تمام شد صدای صلوات حاضران بلند شد همان آقا بلند شد و ادامه داد : همه ی ما وظیفه داریم تا این موضوع را برای مردم روشن کنیم . همان طور که نگرش بنده در اول بحث چیز دیگری بود و خدا مرا با این موضوع آشنا کرد خیلی از مردم هم همین طور هستند
+ خیلی خوب نوشته
اولش نوشته که باید به سوالات شما جوانان پاسخ داد بعد میگ خدا منو با این بحث هدایت کرد تا دچار اشتباه نشم
پس همیشه نمیشه گفت حق با اونایی هست که از لحاظ سنی بالا هستن.
+ کتاب شبیخون به خفاش و شکار کرکس ها و شکاف رمان های بسیار خوبی هستن که شیوه ی اطلاعاتی بودن رو به آدم یاد میده
وقتتون رو باکتاب پر کنید . :)
درباره این سایت